باد شرقی

Monday, December 24, 2012

اساسا همون ۴ دقیقه و ۲۷ ثانیه سولوی پایانی آهنگ Comfortably Numb اجرای کنسرت P.U.L.S.E برای توجیه هدفمند بودن کل آفرینش کفایت می کنه.حالا هی آخوندا و کشیشا و خاخاما خودشونو جر بدن

Sunday, April 15, 2012

هميشه در پاسخ دوستانى كه نظرم را در مورد مسعود فراستى مى پرسيدند پاسخ مشخصى داشتم.اين كه فراستى ايده آل هائى در سينما دارد و تمام فيلم هاى مورد نقد را-فارغ از امكانات و اقتضائات سينماى ايران- با آن ها مى سنجد و به آن چه كه مى گويد باور دارد.اما با ديدن آخرين قسمت برنامه هفت نظرم عوض شد.فراستى كه از ماست پاستوريزه هم مو بيرون مى كشد،اين بار آمده بود تا به ابوالقاسم طالبى كارگردان قلاده هاى طلا در گفتن حرفهايش كمك كند.بدترين بخش ماجرا همان ابتدا رخ داد.جائى كه فراستى به شكل ناشيانه اى حرفهايش را با جمله (مشخصه كه فيلم سفارشى نيست) شروع كرد.در ادامه هم تك جمله هاى بى خاصيتى مثل (فلان سكانس و بهمان تيپ در نيومده)صرفا جهت خالى نبودن عريضه در برابر فرصت زياد و خارج از قاعده اى كه به طالبى داده شده بود،ادا شد.به هر حال شنيدن جمله (با توجه به امكانات سينماى ما) از زبان فراستى هم در نوع خود جالب توجه بود.

Monday, January 09, 2012

Spiritual Orgasm

مى دونين ارگاسم روحى چيه؟آهنگ
Comfortably Numb
پينك فلويد رو با صداى بلند دالبى گوش بدين وجورى تنظيم كنين كه  بعدش سولوى آخر بلافاصله دوباره پخش بشه تا بفهمين چى مى گم
مى ترسم يه روز از اون سولوى آخرش بار دار بشم.به روان آدم تجاوز مى كنه رسمن 

Friday, July 01, 2011

شفاعت نامه

خدا از سر تقصیراتم بگذرد.خدا که نه دیوید گیلمور باید بگذرد.کسی می تواند در روز قیامت شفیع من سراپا تقصیر به درگاه حضرتش بشود؟
جبران خواهم کرد.می ترسم سر پل خر بگیری یقه ام را بچسبد.از آن لحظه می ترسم که با پس گردنیش تا ته چاه ویل سکندری بخورم
آخر شما که نمی دانید روزانه چند خروار ناسزا و فحش و فضیحت نثارش می کنم.گند بزنند به این عادت ایرانیمان که از هر که و هرچه خوشمان بیاید آبا و اجدادش را زیر و رو می کنیم
اصلا به من چه؟خودش مقصر است.این همه نوازنده در این دنیای خراب شده هست.او هم مانند بقیه مثل آدمیزاد سازش را بزند
اینجوری دیگر نه این بلاها را سر ما میاورد و نه خودش و اناث خاندانش این همه ناسزا نوش جان می کنند
اصلا همین آش است و همین کاسه
گیلمور.................

...........................

پ.ن : امیدوارم دست کم به روح اعتقاد نداشته باشد

Saturday, December 04, 2010

دیپلماسی فعال

این هم تلاش دیپلماتیک برای دفاع از نام خلیج فارس
شناگر خوش اقبال شانس آورده که قرار نبوده از نام دماوند دفاع کند

Thursday, October 14, 2010

معدنچی های شیلیائی یکی پس از دیگری نجات پیدا می کنند.همین الان بیست و پنجمین معدنچی هم به سطح رسید
فوق العاده است
نمایش بی نظیری از نوع دوستی و همبستگی ملی
من که خیلی خوش حالم.در میان این همه خبر بد دیدن چنین تصاویری نعمتی است
یکی از این 33 نفر اهل بولیوی است و همین باعث شده که مورالس رئیس جمهور لات و لوتشان شخصا به شیلی برود و از نزدیک او را ملاقات کند.دمش گرم.برای اولین بار از این مورالس خوشم آمد
رئیس جمهور شیلی هم آن جاست.وزیر معادنشان هم که از آن جا تکان نمی خورد
این ها مگر سفر استانی ندارند که رفته اند سن خوزه پیک نیک؟
نکته:دم آن امدادگری که بعد از نجات همه بالا می آید گرم.خداوکیلی دل و جرات می خواهد
..........
پ.ن
بیست و ششمی در حال سوار شدن در ققنوس (کپسول نجات) است
........
بیست و ششمی هم همین الان رسید
دیگر کافی است.خودتان از بی بی سی ببینید

Sunday, October 03, 2010

جل الخالق
لغت نامه دهخدا هم فیلتر شده

Saturday, October 02, 2010

 استورارو الان ایرانه
این خبری بود که همین چند دقیقه پیش ازبرنامه سینمائی هفت اعلام شد
ویتوریو استورارو افسانه رنگ و نور تاریخ سینما برای فیلمبرداری کار جدید مجید مجیدی به ایران آمده
دمت گرم مجیدی.جلب رضایت استوراروی بزرگ برای فیلمبرداری فیلمی آن هم در این سن و سال شایسته ستایش است
این فیلم دیدن دارد

Thursday, September 09, 2010

مبارک است

به کلی فراموش کرده بودم که باد شرقی شش روز پیش 5 ساله شد
این هم بهانه ای برای به روز کردن اینجا

Friday, August 20, 2010

روزهای عجیب و غریبی را سپری می کنم
البته بیشتر غریب است تا عجیب
خیلی غریب

Monday, June 21, 2010

طالع نحس

گند بزنن به این سال منحوس!
2010 نکبت
اول سلینجر مرد حالا هم ساراماگو
خدا کنه به همین جا ختم بشه

Thursday, April 22, 2010

حیرانی

گاهی به شدت از خودم متعجب بلکه متحیر می شوم.نمی دانم جریان چیست.امروز وقتی آلبوم مال کنون کار مشترک دو زنده یاد مسعود بختیاری و عطا جنگوک را گوش می کردم ,به محض شروع یکی از قطعاتش بی اختیار اشکم سرازیر شد.بدون مقدمه وبدون علت.لااقل بدون علتی که خودم بدانم.بیش از بیست دقیقه بلا انقطاع اشک ریختم.و اما علت تعجب.من سال های سال – بعد از طی کردن ایام کودکی - با واژه گریستن بیگانه بودم.نه اینکه به تز احمقانه (مرد که گریه نمی کنه ) معتقد باشم .به هیچ وجه.غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد.اما به شکل عجیبی هیچ گاه گریه ام نمی گرفت.و حالا چند سالی است – مشخصن کمی بیش از 4 سال- که اوضاع تغییر کرده.به گونه ای که با شنیدن یک قطعه موسیقی به اندازه تمام آن سی سال اشک می ریزم.خودتان را - دور از شانتان - جای من بگذارید.این ماجرا اسباب حیرتتان نمی شود؟در روزگار ابتدای میان سالی حال و روزم این است.تا پیرانه سر چه به سرم بیاید

Tuesday, December 01, 2009

INSOMNIA


فیلم بی خوابی کریستفر نولان را دیده اید؟اگر ندیده اید توصیه می کنم حتمن تماشایش کنید.فیلم خوبی است.بگذریم.شخصیت اصلی فیلم که اسمش یادم نیست و نقشش را آل پاچینو بازی می کند با سفر به آلاسکا جهت حل یک معمای جنائی به خاطر شرایط خاص جغرافیائی آن جا دچار بی خوابی می شود.حالا چند روزی است که من همینجا در خانه خودم دچار این معضل شده ام.مصیبتی است واقعن.ساعت بیولوژیکم اساسن به باد فنا رفته.اندک شباهتی هم به جماعت محترم اهل عمل پیدا کرده ام.چشمتان روز بد نبیند.دیگر به انواع و اقسام داروهای گیاهی متوسل شده ام.شبی یک قرابه جوشانده گل گاو زبان می نوشم.انگار نه انگار.دریغ از یک دقیقه خواب بیشتر.درد کهنه مچ دست هم که دو سه هفته ای است آن رویش را به نمایش گذاشته.کم کم دارم تبدیل به مجمع الامراض می شوم.خدا آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر کند
این توسل ناچار به انواع داروهای گیاهی و شیمیائی هم از نشانه های رسیدن به دوران میان سالی و بلکه پیری است
این قافله عمر عجب می گذرد


Friday, November 13, 2009

ناتور دشت

راستش علتش را نمی دانم.اما باید بودید و می دیدید که همین چند دقیقه قبل, یعنی ساعت سه بامداد ,هنگام خواندن گفتگوی دو نفره هولدن کالفیلد و آن راننده تاکسی - هورویتز- در نیمه شب نیویورک چه قدر خندیدم.از آن خنده هائی که باعث می شود تا ساعاتی بعد به هر چیزی - به قول کالفیلد - مثل کفتار بخندید
این ناتور دشت بی نظیر است.از دست ندهید

Tuesday, September 22, 2009

بدترین خبر این روزها مرگ پرویز مشکاتیان بود.چقدر دوستش می داشتم.حیف بود
حیف

Monday, September 21, 2009

این هم از آن روی سکه

Wednesday, June 17, 2009

درد و بلاي ديويد گيلمور و ژ‍وزه ساراماگو بخورد توي سر هرچه خائن متقلب است.زماني كه مي شنوم و مي خوانمشان تنها لحظاتي است كه غم هاي اين روزهايم فراموشم مي شود

Monday, June 15, 2009

خوب بحمدالله والمنه انتخابات ریاست جمهوری دهم در نهایت پاکی و سلامت! برگزار شد.یک حضور میلیونی دیگر و یک مشت محکم دیگر.ملت همیشه در صحنه نقش خود را در خنثی کردن توطئه دشمنان قسم خورده انقلاب ایفا کرد تا انتخابات بعدی که مجددا واجب الحضور شود (عجب ترکیبی ).حالا اگر جسارت و گستاخی و آب به آسیاب دشمن ریختن نباشد, مایلیم پاسخ چند سوال بی اهمیت را صرفا جهت تنویر اذهان تاریک و در راستای روشن شدن نقش مواردی که در پی می آید در برگزاری سالم تر و باشکوه تر انتخابات بدانیم
ماجرای از کارافتادن کامل سیستم ارسال پیام کوتاه تلفن های همراه در 2 روز اخیر چه بود؟
کندی کم سابقه اینترنت طی همین روز ها چه توجیهی دارد؟
علت چاپ 12 میلیون تعرفه رای اضافه چیست؟ آن هم در حالی که در برخی شعب اخذ رای روند رای گیری به علت کمبود تعرفه مختل شده بود
چرا برخلاف شیوه معمول و درحالی که هنوز عده زیادی از هم وطنان موفق به دادن رای نشده بودند زمان رای گیری تمدید نشد؟ در حالی که با این کار تعداد رای دهندگان بیشتر و به تبع آن قدرت و شدت مشت کوبیده شده بر دهان یاوه گویان افزون می شد
براي شمارش آرا از چه كساني استفاده كرده بوديد؟نيروهاي وارداتي؟ربات؟يا اعضا دولت كه به كار 24ساعته عادت دارند؟آخر چنين سرعت خيره كننده اي را در شمارش آرا و اعلام نتيجه هيچ كس به ياد ندارد.تنها 1ساعت پس از اتمام راي گيري بيش از 8 ميليان(به قول وزير كشور)راي شمارش شده بود.هركه و هرچه بودند خداوند عوض خير عطايشان كند.بنده خداها حتي براي رفع جوع و قضاي حاجت هم فرصت نداشتند
خسته شدم.بقیه سوال ها را کس دیگری بپرسد.فعلا پاسخ همین ها را بدهید از سرمان هم زیاد است.پاسخ بعضی سوال ها را هم خودمان می دانیم.کاملا روشن است.مثلا این که چرا تلویزیون اینترنتی ستاد یکی از کاندیداها قطع شد.(دمتان گرم.دستتان درد نکند) فکر می کنم حقمان است بدانیم نقش موارد بالا در برگزارشدن هرچه سالم تر انتخابات چیست.برای دفعات بعد لازم می شود

Tuesday, January 06, 2009

تنهائی لذت بخشه اما احساسش خیلی مزخرفه.اون هم وقتی که این احساس تنهائی در کنار کس یا کسانی بهت دست بده که برای تنها نبودنت کنارت هستن

Thursday, October 30, 2008

عصر ابری هشتم آبان 87.هوای دلپذیر; نسیم خنک; بازی بچه ها در پارک و نوای
سحر انگیز
High Hopes پینک فلوید
یک تجربه ناب و تکرار نشدنی

Sunday, October 12, 2008

ظهرها مجموعه نمایشی ای از شبکه اول سیما پخش می شود که2-3 قسمتش را دیده ام.البته هربار از نیمه.و به همین خاطر نامش را هم نمی دانم.از سبک و سیاق کار بر می آید که کار محمد رحمانیان باشد.متاسفانه نام کارگردان در تیتراژ پایانی نوشته نمی شود.این ها مهم نیست.چیزی که می خواهم در موردش بنویسم موسیقی این مجموعه است.موسیقی ساده, بی ادعا و به شدت قوی و تاثیر گذار; ساخته علی صمد پور از شاگردان برگزیده حسین علیزاده.دمش گرم.مقایسه کنید با موسیقی احمقانه سریال پر طمطراقی مانند ((مثل هیچ کس)) که روی اعصاب و روان شنونده رژه می رود.بعید می دانم احسان خواجه امیری - سازنده موسیقی سریال پیش گفته - حتا سولفژ بداند چه رسد به نوشتن موسیقی و تهیه پارتیتور.شناخت از مقوله تصویر هم پیشکش.به عنوان بندی سریال ها و فیلم های تلویزیونی دقت کنید.ببینید چند نفر به عنوان سازنده موسیقی متن در تمام این آثار فعالیت کرده اند؟تنها با چند نام تکراری مواجه خواهید شد (جز موارد استثنا) که از قضا بیش از یکی دو نفر آن ها بر کارشان تسلط نسبی ندارند.در این میان ظهور پدیده ای مثل علی صمد پور اتفاق فرخنده ای است که باید به فال نیک گرفت
*************
در سریال یوسف اگر بشود نکته مثبتی پیدا کرد تنها موسیقی آن است.موسیقی نشسته بر این ملغمه تصاویر کمی تا قسمتی شنیدنی است ;اما نکته این جاست که ملودی بهترین و مهمترین تم موسیقی این کار آشکارا از موسیقی ارمنی که پیتر گابریل در آلبوم ((اینک انسان)) به کار برده ,استفاده شده و در تیتراژ هم هیچ اشاره ای به این نکته نشده است.احتمالن آهنگساز فکر کرده کسانی که پیتر گابریل گوش می کنند پای چنین سریالی وقت تلف نمی کنند

Saturday, October 04, 2008

اعتراف نامه

پیرانه سر, زود رنج شده ام
مبارک است خیر سرم

Saturday, September 20, 2008

خشم نامه

دقایقی از سریال تلویزیونی یوسف پیامبر را دیدم.از این مزخرف تر ممکن نیست.در حیرتم که چگونه می شود این همه پول را اینگونه هدر داد؟؟!!دمت گرم آقای سلحشور.رقیب سرسخت محمود برای کسب نوبل شیمی هستی.تبدیل دهها میلیارد ریال پول به آشغال ومجاب کردن مدیران تلویزیون به پخش آن تنها از چون توئی ساخته است.نوش

Sunday, September 14, 2008

جویند همه هلال و من ابرویت
گیرند همه روزه و من گیسویت
از جمله این دوازده ماه تمام
یک ماه مبارک است و باشد رویت

Friday, August 08, 2008

المپیک

دقایقی قبل افتتاحیه المپیک پکن تمام شد.رویائی و حیرت انگیز.مافوق باور.سوای از نمایش دل انگیز صلح طلبی که در ذات انسان هاست و جوهره المپیک است, بخش نمایشی افتتاحیه هر انسانی را متحیر می کند.عادتمان شده که هر دوره با دیدن چنین مراسمی شگفت زده از خودمان بپرسیم :آیا از این عظیم تر و شگفت انگیز تر هم می شود؟آیا خیال پردازی جاه طلبانه بشر پا را از این فراتر هم خواهد گذاشت؟ و البته ناچاریم بعد از تماشای مراسم بعدی مجددا همین سوال را ازخود بپرسیم و منتظر بمانیم

Wednesday, June 18, 2008

تصمیم دارم دیگر در مورد فوتبال چیزی ننویسم.این جا شبیه یک وبلاگ ورزشی شده.البته داشتن وبلاگ ورزشی خیلی هم خوب است.فقط ایراد کار این جاست که من ورزشی نویس نیستم.علت نوشتن این پست های فوتبالی هم این بود که دل و دماغ نوشتن چیز دیگری را نداشتم
بهانه نگارش این مطلب هم حس ناب و بی سابقه ای است که امروز از شنیدن قطعه موسیقی مورد علاقه ام تجربه کردم.همان قطعه ای که قبلا در موردش نوشته ام
COMFORTABLY NUMB
و آن سولوی معرکه.واژه معرکه به حد کافی برای توصیف این قطعه رسا نیست.گنجینه لغات من برای وصف این قطعه کفایت نمی کند
البته این بار اجرای دیگری از این آهنگ چنین بلائی به سرم آورد.اجرای بزرگترین آلبوم تاریخ راک
THE WALL
حس عجیبی بود.سال هاست با موسیقی عجینم.بزرگترین لذت زندگیم موسیقی است.با این قطعه موسیقی زندگی کرده ام.هر روز بارها و بارها از شنیدنش لذت می برم.اما هیچ گاه این گونه نشده بودم.قابل توصیف نیست.ولش کن.متاسفم!نمی توانم شما را در این لذت شریک کنم


Monday, April 14, 2008

پدرم عمه ای داشت که بیش از 20 سال پیش مرد.او در سال های آخر زندگیش از دو چشم نابینا شده بود.دیشب حتا آن مرحومه هم در گورش دید که آدبایور توپ را با دست وارد دروازه منچستر یونایتد کرد اما داور ندید.این داورهای انگلیسی هم یک سور به داورهای خودمان زده اند.بابا دمتان گرم.شیخشان گراهام پل بود که آن دسته گل فجیع را در جام جهانی به آب داد
اما به هرحال منچستر آن گونه بازی کرد که در خور یک قهرمان است.سر الکس یک بار دیگر پوزه آرسن ونژه بد اخم را به خاک مالید
حالا نوبت کاتالان ها ست با آن مربی در پیتشان
زنده باد سر الکس
زنده باد من یو

Wednesday, March 26, 2008

شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد
نوروز مبارک

Wednesday, January 23, 2008

بیشتر از آنکه غمگین باشم عصبیم.شورای امنیت تشکیل جلسه داده و نماینده آمریکا از حق اسرائیل در محاصره غزه می گوید.بی شرف ها.انگار نه انگار که یک و نیم میلیون انسان نه از حملات موشکی; که از گرسنگی دارند می میرند.سوخت به غزه نمی رسد در نتیجه نیروگاه های برق هم از کار افتاده اند.آب قطع شده و آرد و آذوقه هم نیست.فاجعه با تمام ابعادش در حال شکل گیری است.خدا هم انگار مقدرات جهان را رها کرده
البته اسرائیل حمله کند آبرومندانه تر است تا احمق های حماس و فتح -مثل پارسال – به جان هم بیافتند
......................
خبرهای بد تمامی ندارند
حاج قربان سلیمانی نوازنده بزرگ دوتار هم در گذشت.هنوز یک هفته نیست که دکتر شهیدی از دنیا رفته.خدایشان بیامرزد